|
دو شنبه 24 بهمن 1398برچسب:, :: 20:8 :: نويسنده : matin
همیشه به من می گفت: زندگی وحشتناک است ولی یادش رفته بود که به من می گفت تو زندگی منی روزی از روزها از او پرسیدم: به چه اندازه مرا دوست داری گفت: به اندازه خورشید در اسمان نگاهی به اسمان انداختم دیدم که هوا بارانی بود و خورشیدی در اسمان معلوم نبود شبی از شبها از او پرسیدم به چه اندازه مرا دوست داری گفت به اندازه ستاره های اسمان نگاهی به اسمان انداختم دیدم که هوا ابری بود وستاره ای در اسمان نبود نظرات شما عزیزان:
ممنون واسه متن قشنگت
ولنتاینتم مبارک ![]()
اگه دوست داشتی منو لینک کن تا چند نفر بیان تو وبلاگت بلکه نظری بدن
Hello, my friend, if you have time, check my blog. Interesting features you can use it and enjoy it. Angel M.S.S.G
![]()
![]() |