|
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:21 :: نويسنده : matin
عشق یعنی سالهای عمر سخت عشق یعنی زهر شیرین بخت تلخ عشق یعنی خواستن٬ لَه لَه زدن عشق یعنی سوختن پر پر زدن عشق یعنی جام لبریز از شراب عشق یعنی تشنگی یعنی سراب عشق یعنی لایق مریم شدن عشق یعنی با خدا همدم شدن عشق یعنی لحظه های بی قرار عشق یعنی صبر یعنی انتظار عشق یعنی از سپیده تا سحر عشق یعنی پا نهادن در خطر عشق یعنی لحظه ی دیدار یار عشق یعنی دست در دست نگار عشق یعنی آرزو یعنی امید عشق یعنی روشنی یعنی سپید عشق یعنی غوطه خوردن بین موج عشقِ یعنی رد شدن از مرز اوج ![]()
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:20 :: نويسنده : matin
وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیا رو بدی فقط یک بار نگاهش کنی
به خاطرش داد بزنی به خاطرش دروغ بگی
رو همه چیز خط بکشی حتی رو برگه زندگی
وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بد باشه
فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه
قیده تمومه دنیا رو به خاطره اون میزنی
خیلی چیزا رو میشکنی تا دله اونو نشکنی
حاضری بگذری از دوستایه امروز و قدیم
اما صداشو بشنوی شب از میون دو تا سیم
حاضری قلبه تو باشه پیشه چشایه اون گرو
فقط خدا نکرده اون یک وقت بهت نگه برو
حاضری حرفه قانون رو ساده بزاری زیر پات
به حرفه اون گوش بدیو به حرفه قلبه با وفات
وقتی بشینه به دلت از همه دنیا میگذری
تولد دوبارته اسمشو وقتی میبری
حاضری جونت رو بدی ، یه خار تویه دستشم نره
حتی یه ذره گردو خاک مبادا تو چشاش بره
وقتی کسی تو قلبته یک چیزه قیمتی داری
دیگه به چشمات نمیاد اگر که ثروتی داری
نزار که از دستت بره این گنجه خیلی قیمتی ![]()
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:19 :: نويسنده : matin
آخه چه جور دلت اومد ![]()
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : matin
وقتی که خاکم میکنن بهش بگین پیشم نیاد
![]()
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : matin
روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند# همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند# ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند# گرگ هايي كه لباس پدري مي پوشند# آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند# عشق ها را همه با دور كمر مي سنجند# خوب طبيعيست كه يكروزه به پايان برسد# عشق هايي كه سر پيچ خيابان برسد# ![]()
شنبه 22 بهمن 1398برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : matin
love is wide ocean that joins two shores عشق اقیانوس وسیعی است که دو ساحل رابه یکدیگر پیوند میدهد life whithout love is none sense and goodness without love is impossible زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن love is something silent , but it can be louder than anything when it talks عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود love is when you find yourself spending every wish on him عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی love is flower that is made to bloom by two gardeners عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند love is like a flower which blossoms whit trust عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید love is afraid of losing you عشق یعنی ترس از دست دادن تو no matter what the question is love is the answer پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست love is the one thing that still stands when all else has fallen زمانی که همه چیز افتاده است عشق آن چیزی است که بر پا می ماند love is like the air we breathe it may not always be seen, but it is always felt and used and we will die without it عشق مثل هوایی است که استشمام می کنیم آن را نمی بینیم اما همیشه احساس و مصرفش می کنیم و بدون ان خواهیم مرد ![]()
جمعه 21 بهمن 1398برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : matin
باوفا! مهر تو اندر جان ماست عشق بعضی وقت ها از درد دوری بهتر است / بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است / توی قرآن خوانده ام ، یعقوب یادم داده است / دلبرت وقتی کنارت نیست ، کوری بهتر است . کجا باشی کجا باشم مهم نیست / تو را تا زنده هستم دوست دارم . سیــــــــــر شدم …
![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1398برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : matin
نه...سرمایمان از زمستان نبود
بجز ما کسی زیر باران نبود زمان روی یک سیب آغازشد ولی سیب آغاز انسان نبود خداخوردن سیب رامنع کرد خدا آن زمان ها مسلمان نبود خدا دید ما دوستدار همیم که از خلقت خود پشیمان نبود اگر لذت با تو بودن نداشت چنین خوردن سیب آسان نبود خدا راند ما راشبی از بهشت بهشتی که اندوه درآن نبود زمین ذره هایی پر از درد داشت فقط آدم این گوشه مهمان نبود خیابانی اول خدا آفرید که جمعیت آن فراوان نبود بجز ما که درآن قدم می زدیم کسی عابرآن خیابان نبود دل آدم آن وقت ها غصه داشت ولی غصه اش قحطی نان نبود وحالا به خاطر می آریم ما زمانی که زنجیر وزندان نبود زمانی که هنگام مجرم شدن بجز سیب دردست انسان نبود ![]() ![]() |